علی آقا، عشق مامان و بابا

اولین تلنگر بهترین هدیه خدا

1394/1/29 15:16
نویسنده : مامان الی...
170 بازدید
اشتراک گذاری

1389/08/02

آبان ماه هشتاد و نه بود. بعد از ظهر، من و جواد برای گرفتن جواب آزمایش آماده شده بودیم. تو راه آزمایشگاه  قلبم هزار تا می زد. دم در آزمایشگاه که رسیدیم دیگه قلبم داشت میومد تو دهنم. در و باز کردم و رفتم تو، جواب آزمایش و از دست خانوم پرستار گرفتم. با اینکه جواد گفته بود جواب و نپرسم و برم از دکترم سوال کنم ولی دلم طاقت نیاورد و سوال کردم. خانوم پرستار هم با خونسردی کامل گفت منفیه.

خون تو رگهام خشک شده بود. بغضه تو گلوم داشت خفم می کرد. از اونجا اومدم بیرون. بیچاره جواد وقتی منو دید از قیافم فهمید چه خبره. سوار ماشین شدم و به سمت خونه راه افتادیم. تو راه خونه خیلی دلم گرفته بود، جواد هم همینطور، راحت می شد فهمید چون دائم تو فکر بود. وقتی رسیدیم خونه، جواد ازم خواست برم خونه مامانم تنها نباشم. منم گفتم نه فقط برو، می خوام تنها باشم. سجاده و جانماز و پهن کردم و کلی با خدا درددل کردم و کلی اشک ریختم. بعدش همه چی رو به خودش سپردم و آروم شدم، آخه یه چیزی ته دلم بهم آرامش می داد.

چند وقت از این ماجرا گذشت و منم امیدواااااار، همش بیبی چک می زدم. دقیقا غروب دوم آذر هشتاد و نه بود که جوادم تازه از سرکار اومده بود خونه. بهم اصرار کرد که همین الان بیبی چک بزنم. منم این کار و کردم. چیزی که میدیدم و باور نمی کردم. جواب مثبت بود. از خوشحالی داشتم بال در میاوردم. عزیزم جواد که اشک شوق تو چشماش حلقه زده بود، بغلم زد و منو بوسید. سریع جانماز و پهن کردم و نماز شکر خوندم و خدا رو به خاطر این هدیه بزرگ شکر کردم. بعدش به مامانم زنگ زدم تا این خبر خوش و بهش بدم. طفلک پشت تلفن نمی دونست چی کار کنه. انقدر خوشحال شده بود که از شدت شوق به سجده افتاد. عزیز دلم، فدات بشم که همه انتظارتو میکشیدن و با اومدنت کلی ذوق کردن.

خلاصه فردای اون روز من و بابایی رفتیم پیش خانوم دکتر تا بیشتر مطمئن بشیم تو اومدی تو دلم عزیزم. خانوم دکتر معاینه م کرد و برام یه سونو انجام داد، بعدش با یه لحن خاصی گفت: بََََله. هفت هفته ای و جنینت هم ماشا الله درشته. نمی دونم چی جوری از راه پله ها اومدم پایین تا این و به بابایی بگم. انگار پر کشیدم و اومدم. قربونت برم که به قول باباجوادت قایم شده بودی و خودت و بهمون نشون نمی دادی. بعدا که دنیا اومدی حسابتو میرسیم.

خدا جونم ازت خواهش می کنم به همه اونایی که انتظار بچه دارن، یه بچه سالم و صالح ببخش و همه بچه ها رو برای بابا مامانشون نگه دار.

فدای تو مامان الی...

پسندها (2)

نظرات (0)