علی آقا، عشق مامان و بابا

ماه طلایی

1394/2/19 17:36
نویسنده : مامان الی...
250 بازدید
اشتراک گذاری

1390/04/10

عزیز دل مامان، 8 ماه رو پشت سر گذاشتیم و بالاخره وارد ماه نهم شدیم. دکترم گفته دیگه داخل ماه شدم و الان یه خانم پا به ماهم. البته من کلا گیجم چون طبق جواب سونو شما 16 روز دیگه باید به دنیا بیای!

6 ماه اول با سرعت نور، مثل برق رد شد، از ماه هفتم بود که دیگه احساس سنگینی کردم و روزها مثل یه لاک پشت پیر، کند و آهسته حرکت می کنه. و من ... در انتظار به آغوش کشیدنت روز شماری می کنم.

این روزها حرکاتت هم خیلی محسوس تر شده. بعضی وقتها که حرکت می کنی و جا به جا می شی، شکمم فرم های عجیبی میگیره. بابا جواد همیشه می شینه کنارم و تکون خوردنت رو با عشق تماشا می کنه، بعدش کلی ذوق می کنه و کلی قربون صدقت میره.

چند وقت پیش، حوالی ظهر بود. من تنها رو مبل نشسته بودم و شما هم داشتی تکون می خوردی و واسه خودت بازی می کردی. دستم و گذاشتم رو شکمم، یه احساس خوبی یهم دست داد. آخه شما یه جور خاصی حرکت کردی و من لمسش کردم. بیشتر از همیشه. انگار تموم دنیا رو بهم دادن. بعدش صلوات فرستادم. اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.

عاشقتم

پسندها (4)

نظرات (2)

دومین جشواره کتابهای صوتی
21 اردیبهشت 94 14:48
دوست بزرگوار از شما برای شرکت در دومین جشواره تولید کتابهای صوتی کودکان و نوجوانان نابینا دعوت بعمل می آید. همچنین خواهشمندیم عنوان "همکار افتخاری"ما را پذیرا بوده و ما را در اجرای این برنامه یاری فرمائید. [پاسخ: ممنونم.]
دومین جشواره کتابهای صوتی
22 اردیبهشت 94 10:21
دوست بزرگوار از شما برای شرکت در دومین جشواره تولید کتابهای صوتی کودکان و نوجوانان دعوت بعمل می آید. همچنین خواهشمندیم عنوان "همکار افتخاری"ما را پذیرا بوده و ما را در اجرای این برنامه یاری فرمائید.