سونوی جنسیت
1389/12/10
امروز من و بابایی برای بار دوم راهی سونو شدیم. بعد یکم انتظار بالاخره نوبتمون رسید و وارد اتاق دکتر شدیم. رو تخت دراز کشیدم و آقای دکتر مشغول سونوگرافی بود که یه دفعه بابایی پرسید میشه جنسیت بچه رو تشخیص داد؟ من که اصلا حواسم نبود یه دفعه قلبم به تپش افتاد انگار هزار تا تو ثانیه می زد. البته پسر یا دختر زیاد فرقی برامون نداشت ولی خوب بین خودمون بمونه ته دلمون پسر دوست داشت. خلاصه بعد چند ثانیه دکتر با یه مکث کوتاه گفت: جنسیتشم ............... پسره. وای خدایا داشتم ذوق مرگ می شدم بابایی که از شدت ذوق لبش تا بناگوش وا شده بود، پرسید صددرصد پسره؟ مطمئنید آقای دکتر؟ دکتر جواب داد صد در صد. آخه شما پاهاتو قشنگ باز کرده بودی و اون شومبول قشنگت کاملا پیدا بود. متشکرم که هوای مامان و داشتی و خودت و زود بهمون نشون دادی.
تو راه خونه داشتم رو ابرا پرواز می کردم. جواد که مرتب بوق می زد و می خندید. عین ماشین عروس. واسه مادرجون زنگ زدم و بهش خبر دادم، اونا هم خیلی خوشحال شدن. خدایا این نعمت بزرگ رو شکر می کنم. الحمد لله رب العالمین.
دوستت دارم پسرم